تن تو در آتش دستهای من شعله ور می شود؟
یا دستهای تو تنم را به آتش می کشد؟
کدام؟
گل قشنگم!
در این بازی آب و آتش , شب و روز به هم ریخته
یا ماه و خورشید از آسمان گریخته اند؟
قـول داده ام ...
. . .
گـاهـــــــــــــی ،
. . .
هــرازگاهــــــــــــی ...
. . .
فانـــــــــوس یـــادت را ...
. . .
میــان این کوچه های بی چراغ و
. . .
بی چلچلــه ، روشــن کنــم ...
. . .
خیالت راحت مـــن ، همان منـــــــم ،
. . .
هنــوز هــم در این شبـهای بی خـواب
. . .
و بی خاطـــــــــــره
. . .
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم ...
. . .
امـــــــــــــا ، بــه ...
. . .
هیچ ستارهی دیگری "سلام" نخواهـم کرد.
ای خداوند یکی یار جفا کارش ده
دلبر عشوه گر سرکش خونخوارش ده !
چند روزی ز پی تجربه بیمارش کن
با طبیبان دعا پیشه سر و کارش ده !
تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد
درد عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده!!!
من در پناه شب
از انتهای هر چه نسیمست می وزم
من در پناه شب
دیوانه وار فرو می ریزم
با گیسوان سنگینم در دستهای تو و هدیه می کنم به تو گلهای استوایی این گرمسیر سبز جوان را
با من بیا
با من به آن ستاره بیا
نه آن ستاره ای که هزاران هزار سال
از انجماد خاک و مقیاس های پوچ زمین دورست
و هیچ کس در آنجا از روشنی نمی ترسد
من در جزیره های شناور به روی آب نفس می کشم
من
در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پست تهی باشد
با من رجوع کن
با من رجوع کن
به ابتدای جسم
به مرکز معطر یک نطفه
به لحظه ای که از تو آفریده شدم
با من رجوع کن
من ناتمام مانده ام از تو
امشب شب آرزوهاست. آرام بنشین و چشمانت را ببند، مراقبه ای کوتاه انجام بده، به هر آیینی که هستی، و برای همه مردم جهان، هموطنانت، دوستان و خودت بهترین آرزوها را از خداوند بخواه. من نیز بهترین آرزوها را برای تو دوست خوبم و همه مردم خواهم داشت. خدا همه آرزوهای به جا و به حق شما را مستجاب کند. آمین
به جست و جوی تو
بر درگاه ِ کوه میگریم،
در آستانه دریا و علف.
به جستجوی تو
در معبر بادها می گریم در چار راه فصول،
در چار چوب شکسته پنجره ئی
که آسمان ابر آلوده را
قابی کهنه می گیرد.
. . . . . . . . . . . .
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تاچند
تا چند
ورق خواهد زد؟
***
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است.-
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد.
پس به هیئت گنجی در آمدی:
بایسته وآزانگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک را و دیاران را
از این سان
دلپذیر کرده است!
***
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آفتاب می گذرد
- متبرک باد نام تو -
و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را...
یادمان باشد سر سجاده عشق؛
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطر مان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم....زندگی میگذرد
زندگی میگذرد
خوب یا بد
تلخ یا شیرین
یادمان باشد دلمان را نسپاریم دست هر نا اهلی
که زمینش زند و
پای بر ان بنهد
دلمان را نسپاریم
دست هر انسانی ،که نگاهش را نیست
افقی بیش ،ا ز سر پرچین خانه همسایه
دلمان را نسپاریم
دست هر عابر دهر
دست هر خانه به دوش
دل تو گوهر نایاب وجود توست در
عمق خرابات تنت
دل دل است...
دل نه گل است که اگر یک روز از عمد شکست
بشود بند زنی
قدر این دل باید
زندگی میگذرد
گر بخواهی با عشق
گر نخواهی با غم
maryam_mary2069@yahoo.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دلنشین ترین ها
و آدرس
yekihast.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.